“من می توانم یک مقدار زمان برایت بخرم اما تو باید فرار کنی… من قرار نیست به یکی از این چیزها تبدیل شوم. این را برای من آسان کن.”
تس، در حال قانع کردن جوئل تا الی را پیش تامی ببرد.
ترزا «تس» سرووپولوس یک شخصیت مکمل در The Last of Us Part I است. یک بازمانده سرسخت، او شریک قاچاق طولانی مدت جوئل میلر بود. این زوج زندگی خود را به عنوان قاچاقچی در بوستون می گذراندند، جایی که با بازماندگان خارج از شهر تجارت می کردند. او فلسفه ای شبیه به جوئل و الی «سگ بخور، سگ» داشت.
تس سرووپولوس
اطلاعات بیوگرافی
سال تولد
February 26, 1982
سن
51
وضعیت
فوت شده
جنسیت
خانم
شغل
قاچاقچی
وابستگی
قاچاقچیان
جوئل میلر
مالیک
تراس
مارلین
اقامت
راکفورد، ایلینوی (سابق)
بوستون، ماساچوست
رنگ مو
قهوه ای
رنگ چشم
فندقی
بیوگرافی
پیشینه و اوایل زندگی
تس در 26 فوریه 1982 در راکفورد، ایلینویز به دنیا آمد. پس از شیوع عفونت مغزی کوردیسپس، او به یک قاچاقچی در منطقه قرنطینه بوستون تبدیل شد و در منطقه 4 زندگی می کرد. در آنجا با جوئل آشنا شد. آن دو شریک شدند. جوئل به عنوان عضله عمل می کرد در حالی که او مغز در عملیات آنها بود. این دو به هم نزدیک شدند، تس حتی با محبت او را “تگزاس” خطاب کرد و آن دو در طول ماموریت های خود با یکدیگر معاشقه می کردند و در دنیای پس از همه گیری به شدت به یکدیگر تکیه می کردند. با داشتن تماس های مختلف تس در دنیای اموات بوستون و رویکرد ممنوعه، او و جوئل شهرت بی رحمانه ای به دست آوردند، تا جایی که بازماندگان همکارشان (از جمله رونی) در QZ سعی نکردند از آنها عبور کنند.
در تابستان 2033، تس و جوئل با بیل، یک بازمانده تنها که در لینکلن زندگی می کرد، آشنا شدند. بیل برای این دو تدارکات جمع آوری می کرد و سپس آنها را به منطقه قرنطینه قاچاق می کردند.
رویدادهای The Last of Us Part I
مقابله با رابرت
تس پس از بازگشت از یک معامله، وارد آپارتمان جوئل در منطقه بوستون شد. جوئل پرسید که چرا وقتی برای خرید و فروش کارت های جیره بندی برای قرص ها در منطقه وست اند رفت، منتظر او نشد. تس سعی کرد با نشان دادن این که او “کارت های جیره بندی کافی برای دوام چند ماهه” را دریافت کرده، او را آرام کند. جوئل رواقی باقی ماند و از او پرسید که چرا روی صورتش زخم شده و سعی کرد آن را با پارچه ای آغشته به الکل تمیز کند. تس فاش کرد که توسط رابرت، یک قاچاقچی محلی دیگر که مبلغ قابل توجهی اسلحه به آنها پرداخت کرده بود، به او حمله کردند. او سپس جوئل را متقاعد کرد که می توانند انبار سلاح های دزدیده شده خود را دوباره به دست آورند و فاش کرد که رابرت در “انبار قدیمی در منطقه 5” پنهان شده است. آن دو رفتند تا رابرت را پیدا کنند.
در حالی که به سمت ایست بازرسی می رفتند، در مورد اینکه چگونه جیره باید کم باشد و تماشا کنند که چهار نفر مجبور به اسکن شدن از یک ساختمان می شوند و یکی از آنها آلوده است، صحبت کردند. آنها تقریباً از ایست بازرسی عبور کردند، اما گروه شبه نظامی محلی، Fireflies، یک کامیون را بمب گذاری کرد که باعث شد ارتش در حالی که تروریست ها را تعقیب می کرد، پست بازرسی را ببندد. این جفت با سرعت به داخل ساختمانی رفتند. جوئل در این حمله به راحتی مجروح شد، بنابراین تس یک کیت بهداشتی به او داد تا خودش را وصله کند. تس از تماس های چشمگیر خود برای عبور از یک مسیر زیرزمینی به مخفیگاه رابرت استفاده کرد. در حین انجام این کار، آن دو متوجه شدند که مارلین، رهبر فایرفلایز، نیز در جستجوی رابرت است.
پس از یادآوری خاطرات عبور از همان مسیر قبلی، آنها به زیر زمین رفتند و منطقه پر از هاگ را پیدا کردند که باعث شد ماسک های تنفسی بزنند. آنها درباره زمان موعد ارسال محموله بعدی خود با بیل و اینکه چگونه بیل “همیشه چیزی پیدا می کند” صحبت کردند، اگرچه همیشه خوب نبود. هنگامی که آنها افراد آلوده را در آنجا کشتند، به داخل دیوارها و از طریق محله های فقیر نشین بوستون بازگشتند، یک قاچاقچی به تس پیشنهاد معامله ای را در راه آنها داد، اما او اصرار داشت که مشغول است. هنگام عبور از اتوبوس، یک قاچاقچی با جوئل روبرو شد. جفت به یکدیگر خیره شدند، اما تس به مرد گفت که بایستد و فاش کرد که آن مرد فقط “یک سردرد قدیمی” است. او مردی را پیدا کرد که از دروازه ای محافظت می کرد و در ازای اینکه بفهمد رابرت در کارخانه است یا نه، به او کارت های سهمیه می داد. او بود.
آن دو به محوطه نفوذ کردند و متوجه شدند که جزئیات امنیتی بیشتر نگران سرنوشت رابرت است که تس به او برسد، نه جوئل ترسناک تر. ظاهرا رابرت نیز مدتی بود که به مردان پولی پرداخت نکرده بود. در نهایت آنها به رابرت رسیدند، که فرار کرد، اما این زوج به سرعت او را به گوشه انداختند. او سعی کرد تظاهر به بی گناهی کند، به این امید که “احساس سختی وجود نداشته باشد”. تس قبل از شکستن زانوی خود با لوله فلزی به طعنه گفت: «اصلاً هیچ». او از او بازجویی کرد و جوئل را تحت شکنجه قرار داد و رابرت را مجبور کرد تا فاش کند که اسلحه آنها را به فایرفلایز فروخته است. تس به شدت از این موضوع عصبانی شد، زیرا جوئل بازویش را شکست قبل از اینکه بی‌رحمانه به او شلیک کند. جفت هر دو به راه خود ادامه دادند، جوئل پرسید “حالا چی؟”. تس خاطرنشان کرد که آنها باید یک کرم شب تاب پیدا کنند.
قاچاق الی
لحظاتی بعد، یک مارلین مجروح وارد شد و با تس و جوئل معامله کرد – اگر آنها چیزی را به خارج از شهر قاچاق می کردند، او سلاح هایشان را به آنها پس می داد، دو برابر آنچه رابرت به آنها بدهکار بود.
وقتی تس، جوئل و مارلین به مخفیگاه مارلین می رسند، با الی، دختر 14 ساله ای که تحت حمایت مارلین بود، آشنا شدند. جوئل و تس مجبور شدند الی را به ساختمان کاپیتول، در اعماق شهر ببرند. هنگامی که آنجا، گروهی از فایرفلای ها قرار بود او را ببرند و بدین ترتیب ماموریت تس و جوئل به پایان رسید. تس و جوئل موافقت کردند که الی را قاچاق کنند، اگرچه جوئل از این موضوع چندان خوشحال نبود. رابطه او با الی در ابتدا بسیار پرتنش بود. تس بیشتر از الی محافظت می کرد و به او اطمینان می داد که همه چیز خوب خواهد بود.
این سه نفر راه خود را از طریق شهر طی کردند و با سربازان روبرو شدند و در نهایت دستگیر شدند. در حالی که سربازان آنها را از نظر عفونت اسکن می کردند، تس به آنها پیشنهاد رشوه داد اگر آنها را رها کنند، اما قبل از ادامه گفتگو، الی با چاقو به پای یکی از سربازان ضربه زد. جوئل سپس او را به زمین زد و با تپانچه خود او را کشت، در حالی که تس به سرباز دیگر شلیک کرد. آنها به یک آسمان خراش متروکه و تقریباً ویران شده فرار کردند و در آنجا با دونده ها و کلیک کنندگان روبرو شدند. آنها با هم راه خود را در پیش گرفتند. آنها به موزه ای رسیدند که جوئل از تس و الی جدا شد. هنگامی که جوئل راه خود را طی می کرد، متوجه شد که تس در حال مبارزه با یک دونده بود و آن را کشت. جوئل و تس دوندگان باقی مانده در موزه را کشتند و سپس به پشت بام رفتند. پس از عبور از چند سقف، سرانجام به ساختمان کاپیتول رسیدند. در حیاط، الی از انتخاب آنها توسط مارلین ابراز قدردانی کرد، حتی اگر آنها فقط در ازای پرداخت پول این کار را انجام می دادند. تس پاسخ داد: “آره، حتما.”
پیدا کردن فایرفلای ها و مرگ
هنگامی که جوئل، تس و الی وارد ساختمان کاپیتول شدند، گروهی از فایرفلای ها را دیدند که قرار بود با آنها ملاقات کنند که مرده در لابی افتاده بودند. تس که مصمم بود الی را از بوستون بیرون بیاورد و به کرم شب تاب تحویل دهد، دیوانه وار به دنبال سرنخ هایی در مورد جایی که آنها می رفتند می گشت، اما جوئل تمایلی به انجام این کار نداشت.
هنگامی که تس از جوئل در مورد آنچه واقعاً در مورد کرم شب تاب و او می دانست سؤال کرد، الی متوجه شد که تس آلوده شده است و توسط دونده ای که در موزه در حال مبارزه با او بود، روی شانه او گاز گرفته بود. تس از جوئل التماس کرد تا الی را به برادر جوئل و فایرفلای سابق، تامی برساند، حتی در حین صحبت با الی چشم از او برنمی‌داشت، زیرا احساس می‌کرد که جوئل موظف است این کار را انجام دهد. با رسیدن سربازان، تس از جوئل و الی خواست که بدون او ادامه دهند. او اعلام کرد که پشت سر خواهد ماند تا برای آنها وقت بخرد و “به یکی از این چیزها تبدیل نخواهد شد.” جوئل می خواست دعوا کند، تس او را هل داد و به آنها گفت “فقط برو”.
هنگامی که این جفت رفتند، چشمان تس پر از اشک شد و او برای رویارویی با تهدیدی که در راه بود، چرخید.
هنگامی که جوئل و الی فرار می کردند، صدای تیراندازی را از اتاق شنیدند و به دنبال آن فریادهای تس در حالی که سربازان پاسخ دادند و او را کشتند. قبل از مرگش موفق شد دو سرباز را بکشد. جوئل همچنین جسد تس را هنگام فرار او و الی دید.
میراث
جوئل الی را از صحبت در مورد تس منع کرد. بیل چندین بار به او اشاره کرد که الی و جوئل به او کمک کردند تا ماشینی پیدا کند، چیزی که جوئل سعی کرد آن را از بین ببرد. او به او نمی گوید که او مرده است. بعداً، هنگامی که بیل به تس توهین کرد، جوئل از او دفاع کرد، که به شدت از این که بیل او را چنین تربیت کرد، عصبانی شد.
الی بعداً از او به عنوان دلیلی برای گناهکار بودن بازمانده یاد کرد، زیرا تس به طور غیرمستقیم به دلیل عفونت مغزی کوردیسپس درگذشت، چیزی که الی به دلیل مصونیتش از آن اجتناب کرده است.
شخصیت و ویژگی ها
“تس، یک بازمانده سخت که در یکی از آخرین مناطق قرنطینه باقی مانده زندگی می کند، در بازار سیاه یک شهر تحت حکومت نظامی فعالیت می کند. آنها که با جوئل شریک هستند، در دنیای زیرین جنایتکار به دلیل بی رحمی خود شناخته شده اند. خیابان باهوش و با اعتماد به نفس، تس یک استراتژیست و مذاکره کننده باهوش است. توانایی او برای ایجاد برنامه‌های هوشمند برای تأمین کالای قاچاق برای تجارتشان بی‌میزان است. تس و جوئل با همان فلسفه سگ خوردن سگ موافقند. آنها با تمایل به انجام کارهایی که دیگران نمی توانند یا نمی خواهند، زنده می مانند. اعتماد و وفاداری او به جوئل عمیق است. با این حال، مخفیانه، او این سوال را مطرح می کند که آیا جوئل همان احساساتی را که برای او احساس می کند به اشتراک می گذارد.”
توضیحات اریک موناسلی، استراتژیست انجمن سگ شیطان از تس.
تس یک رهبر بود. او بدون زحمت جوئل را رهبری کرد و با بسیاری از افرادی که ملاقات کرد دوست شد. او طیف گسترده‌ای از تماس‌ها داشت و در بین ساکنان منطقه بوستون مورد احترام و اغلب ترس بود. تس، مانند بسیاری از بازماندگان، بیرحم بود، و از فکر کشتن مردم کوتاهی نمی‌کرد، اما برعکس، بیشتر از جوئل، با الی مهربان بود و تمام تلاش خود را برای اطمینان و محافظت از او انجام داد. تس همچنین به نظر می رسید که صبر نداشت. او تصمیم گرفت به جای صحبت کردن با مردی که رابرت استخدام کرده بود به او شلیک کند.
با این حال، پس از گاز گرفتن، تس کوتاه مزاج، تهاجمی تر شد و در یافتن فایرفلایز متمرکز شد. این تغییرات در رفتار یکی از عوارض عفونت بود که خشم را تشدید می کند. او همچنین تمایلی به تبدیل شدن به یک بیمار نداشت و از مرگ قریب الوقوع خود ناامید بود. به این ترتیب، او رستگاری می خواست. او معتقد بود که گرفتن الی به کرم شب تاب برای جهان درمانی به ارمغان می آورد و با وجود اینکه جوئل کاملاً باور نداشت، تقریباً بلافاصله به آن می چسبد. در ذهن تس، این امر باعث بخشش برای کارهایی می شود که او و جوئل انجام داده بودند. گناه او در مورد این چیزها زمانی آشکار شد که به جوئل گفت که آنها “افراد مزخرفی” هستند و “برای مدت طولانی اینطور بوده اند.” برای تس، آوردن الی به فایرفلایز برای او آرامش خاطر بود و او این آخرین درخواست خود را از جوئل مطرح کرد.
تس هم شجاع بود. او الی را بدون شکایت پذیرفت و با مرگ او با انسانیتی مواجه شد که کمتر از زمان شیوع بیماری دیده شده بود. او حتی به جوئل و الی نگفت که گاز گرفته شده است، از خودگذشتگی نمی خواست که آنها نگران او باشند تا زمانی که هیچ جایگزینی وجود نداشت. تس وقتی متوجه شد که در آستانه تبدیل شدن به یک بیمار است، از خودگذشتگی و عشق به جوئل و الی نشان داد و از جوئل خواست که او را نزد فایرفلایز ببرد تا فرصتی برای رهایی از وضعیت شکسته جهان داشته باشد. او خود را فدای آنها کرد، که تناقض آشکاری با فلسفه قبلی او در مورد «دنیای سگ‌خوردن سگ» که با جوئل به اشتراک می‌گذاشت، نشان می‌دهد که به ندرت در دنیای پسا آخرالزمانی یافت می‌شود. او اظهار داشت که از ساردین متنفر است.
مهارت و توانایی ها
تس یک رهبر طبیعی بود و مغز پشت عضله جوئل در شراکت آنها بود. او همچنین به خوبی در ارتباط بود، مورد احترام و حتی ترس بسیاری از افراد در بوستون QZ بود.
مانند بسیاری از بازماندگان سرسخت، او در نبرد ماهر بود و در طول سال ها بسیاری از مبتلایان را کشته است. او فقط با یک تپانچه 9 میلی‌متری و مشت‌هایش و حتی دو سرباز زره‌دار را به همان شیوه می‌توانست دونده‌ها و کلیک‌کنندگان را بکشد. او در نبرد تن به تن به قدری مهارت داشت که با وجود مجروح شدن و غافلگیری، توانست دو مرد را به تنهایی بکشد. او همچنین کاملاً یواشکی بود و مردی را که دچار شیو شده بود با دزدکی روی او کشت. اگرچه او شکست ناپذیر نبود. یک دونده با موفقیت او را گاز گرفت و در نتیجه به عفونت مبتلا شد و بعداً با وجود اینکه موفق شد دو نفر از آنها را بکشد توسط یک جوخه سرباز کشته شد.
به عنوان یک NPC، تس به بازیکن در مبارزه کمک می کند، هم در تیراندازی و هم در مبارزه با دشمنان. بعلاوه، تس گهگاه به جوئل مقداری مهمات یا بسته بهداشتی می دهد، اگر در مرکز شهر بوستون سرگردان باشد.
طراحی و ظاهر
او موهای قهوه‌ای دارد، نیمه‌بالا با هدبند یا نواری که به وسط بسته شده، ابروهای صاف دارد و لباس‌های ساده و کاربردی و یک کوله پشتی به همراه لوازمش می‌پوشد. صورتش لاغر و زاویه دار، کمی خشن، با چند جای زخم است. او اندام باریکی دارد.
روابط
جوئل
جوئل شریک جنایی، محرم و صمیمی ترین دوست تس بود. هرگز تایید نشد که جوئل و تس رابطه عاشقانه‌ای داشتند یا اینکه رابطه خود را به سطوح صمیمیت فراتر از شراکتشان رساندند، با این حال مطمئناً به نوعی احساس نزدیکی فراتر از دوستی اشاره می‌شود.
آن دو گهگاه با هم معاشقه می کردند و بیل آنها را جدایی ناپذیر خواند و از او پرسید که آیا اخیراً “مشکلاتی در بهشت” وجود داشته است. تس همچنین کنجکاوی کرد که این دو در حال کاوش مانند “در یک قرار ملاقات” بودند، که جوئل پاسخ داد “خب، من یک نوع رمانتیک هستم” و باعث شد تس پاسخ دهد “تو راه خود را داری.” جوئل و تس مدت کوتاهی پس از ملاقات با اولین دسته از افراد آلوده در بازی، نظرات پیشنهادی خود را بیان کردند، مانند اینکه تس پس از کشتن گروهی از دشمنان، تس با صدایی خشن گفت: “من عاشق تماشای کار شما هستم”. بعدها، جوئل اشاره کرد که می‌خواهد برای مدتی پس از پایان کارشان با مارلین و الی، «بی‌خوابی» کند، چیزی که تس در واقع از آن حمایت کرد، علی‌رغم اینکه قبلاً او را کنار گذاشته بود.
وقتی تس آلوده شد و به جوئل گفت که او را رها کند، جوئل تمایلی نداشت، اما تس اصرار داشت که “اینجا [بین ما] به اندازه کافی وجود دارد که باید نوعی تعهد نسبت به من احساس کنی”. این جوئل را متقاعد کرد و نشان داد که چقدر برای او مهم است که آخرین آرزویش را برای او به اجرا در می آورد. او حتی تمایل به جنگیدن و محافظت از او را با وجود بیهودگی نشان داد. بنابراین تس زنجیره حوادثی را آغاز کرد که باعث شد جوئل سفر خود را آغاز کند و با الی پیوند برقرار کند.
این دو تیم کارآمدی بودند که در صورت نیاز همه چیز در مورد تجارت هستند. آنها با هم بیرحم بودند و برای به دست آوردن چیزی که به آنها بدهکار بود متوقف نشدند، که در تعقیب و گریز و شکنجه بعدی رابرت نشان داده شد. کاری که او انجام داده بود هنگام مبارزه با قاچاقچیان، این دو همگام با یکدیگر کار می کردند. وقتی جوئل یکی را بیرون می آورد، تس دیگری را تکان می داد.
هم در تجارت و هم در لذت، جوئل و تس پیوندی بسیار قوی داشتند که فراتر از مرگ او بر جوئل تأثیر می گذارد. وقتی شخصیت‌هایی مانند الی یا بیل از تس نام می‌بردند، جوئل بلافاصله آنها را می‌بست و نشان می‌داد که مقداری اندوه برای درگذشت او وجود دارد که او هنوز به آن رسیدگی نکرده است. با این حال، زمانی که الی یک سال بعد به او اشاره کرد، جوئل با همدردی واکنش نشان داد و نشان داد که او از دست دادن تس حرکت کرده است.
الی
تس در ابتدا الی را فقط محموله دیگری برای قاچاق در ازای سلاح هایی که رابرت به مارلین فروخته بود می دید. او همچنین در ابتدا باور نداشت که الی مصون است، اما شروع به این فکر کرد که یک بار خودش را آلوده کرد و مشاهده کرد که زخم گازگرفتگی او در عرض یک ساعت در مقایسه با نیش سه هفته ای الی بدتر شده است. در طول سفر به ساختمان کاپیتول، تس با مراقبت تقریباً مادرانه از الی مراقبت می کرد، در حالی که جوئل پیشاپیش با او صحبت می کرد و همچنین به او توصیه می کرد که چه کاری انجام دهد. هنگامی که نیش خود را فاش کرد و ارتش وارد شد، تس از نفوذ خود استفاده کرد تا جوئل را متقاعد کند تا الی را نزد فایرفلایز ببرد. الی بعداً تس را در حالی که سعی می‌کرد با گناه بازمانده‌اش کنار بیاید بالا آورد.
مارلین
به طور ضمنی گفته می شود که مارلین و تس یکدیگر را می شناختند و مارلین تا آنجا پیش رفت که تس را به نام صدا زد. تس تا حدودی به او اهمیت می‌داد و از او می‌پرسید که آیا وقتی علائم درد ناشی از زخم گلوله‌اش را نشان می‌دهد، حالش خوب است؟ با این حال، او نسبت به مارلین بی اعتماد بود که چگونه او از انجام هرگونه قاچاق امتناع کرد تا زمانی که کالایی را که وعده داده بود ببیند، با این حال با او رفت تا آن را بررسی کند و اعتماد داشت که فایرفلای به او آسیبی نمی رساند.
بیل
تس بیل را از ترتیبات قاچاق او و جوئل با او می شناخت. بیل تس را زنی هم سطح و باهوش می‌دانست که با حمل و نقل الی موافقت نمی‌کرد. ظاهراً او نسبت به جوئل با بیل رابطه بهتری داشت، زیرا بیل دقیقاً از دیدن او خوشحال نبود. تس و بیل همچنین با یادداشت هایی در مورد معاملات تجاری خود مکاتبه می کردند.
رابرت
تس در ابتدا با رابرت رابطه خوبی داشت و در طول سال ها چندین کالا را با او مبادله کرده بود. با این حال، زمانی که رابرت سعی کرد او را بکشد تا از پرداخت مقداری اسلحه که مجبور شده بود به فایرفلایز بدهد، رابطه آنها تیره شد.
این باعث شد تس جوئل را برای شکار رابرت و انتقام گرفتن استخدام کند. او با کمال میل پای او را با لوله فلزی شکست و مشکلی با شکستن دست جوئل و ضرب و شتم او نداشت. او هیچ دلسوزی برای او نداشت، او را کشت، و پس از آن به سرعت با مارلین برخورد کرد، و نشان داد که رابطه او با رابرت صرفاً کاری است و چیزی شخصی نیست.
مالیک
مالیک برای مدت طولانی با تس آشنا بوده است و او از او به عنوان یک سردرد قدیمی یاد می کند. در مورد ماهیت دقیق رابطه آنها اطلاعات زیادی در دست نیست، اگرچه او به شدت از او اطاعت می کرد.
