آژانس فدرال واکنش به بلایا (FEDRA)

شیوع زودهنگام و کنترل آن

    پس از شیوع عفونت مغزی کوردیسپس (CBI) در سپتامبر 2013، آژانس فدرال واکنش به بلایا، که در سراسر کشور مستقر شده بود، در کنار نیروهای نظامی عادی و مجری قانون، تلاش کرد تا آن را مهار کند. هنگامی که جوئل، تامی و سارا سعی کردند از عفونت فرار کنند، شاهد بودند که ارتش در امتداد بزرگراه ها موانعی را ایجاد کرده بود که باعث ترافیک بزرگ شد. هلیکوپترهای نظامی را هم دیدند که بالای سرشان پرواز می کرد. مشخص است که در آستین، تگزاس و سایر شهرهای بزرگ، آنها به اقدامات شدید برای جلوگیری از گسترش عفونت متوسل شدند، مانند اعدام اجباری شهروندان آمریکایی. نمونه ای از آن زمانی دیده شد که یک سرباز فدرال به سارا شلیک کرد و او را کشت.

دولت ایالات متحده قبل از شیوع اغلب در مورد مدیریت عفونت با FEDRA مخالف بود. مدت کوتاهی پس از اینکه گزارش فاش شده از سوی سازمان جهانی بهداشت فاش کرد که آخرین آزمایش‌های واکسیناسیون کوردیپس ناموفق بوده است، یک ژنرال آمریکایی وابسته به FEDRA در تلویزیون اعلام کرد که «بوروکرات‌های» دولتی از قدرت کنار گذاشته شده‌اند و سرانجام می‌توانند اقدامات لازم را انجام دهند. برای “حفاظت” از ایالات متحده FEDRA با اعلام حکومت نظامی و ایجاد مناطق قرنطینه در مراکز شهری این کار را انجام داد. وزارت دفاع، و همچنین برخی از مقامات وزارت دادگستری (مانند دادستان کل آرتور مانرو)، در طول شیوع اولیه، از نزدیک با FEDRA همکاری کردند. با این حال، اکثر شاخه های دیگر دولت به طور نامحدود به حالت تعلیق درآمدند. یک استثنای قابل توجه مرکز کنترل بیماری بود که برای مطالعه کوردیپس حفظ شد.

برای مهار این قارچ، FEDRA ارتش همه غیرنظامیان غیر آلوده را به مناطق قرنطینه بزرگ (QZ) در شهرهای بزرگ مانند بوستون، پیتسبورگ و سیاتل منتقل کرد. تعداد شرکت کنندگان محدود بود – در پیتسبورگ، غیرنظامیان به طور دسته جمعی توسط FEDRA به قتل رسیدند تا از ازدحام بیش از حد QZ جلوگیری شود. سپس FEDRA از نیروی هوایی ایالات متحده خواست که مناطق اطراف برخی از QZ ها، به ویژه منطقه مرکز شهر بوستون را بمباران کند تا تا حد امکان تعداد افراد آلوده را بکشد و در عین حال مناطق حائل ایجاد کند. برای اطمینان از عملکرد روان، FEDRA پروتکل های مهار مایکوتوکسین خود را توسعه داد که حداقل دارای چهار سطح شدت بود. در شدیدترین مرحله، سطح 4، افراد تخلیه شده از نظر عفونت مورد آزمایش قرار می گیرند، ضدعفونی می شوند و کیسه های آنها قبل از تقسیم به گروه های مختلف بازرسی می شود و هر گروه به یک منطقه قرنطینه دائمی متفاوت می رود. جلوگیری از گسترش عفونت بسیار مهم بود و پس از گزارش سازمان بهداشت جهانی مبنی بر اینکه CBI حداقل 60 درصد از جمعیت کشور را تا اوایل دهه 2010 کشته یا آلوده کرده است، افزایش یافت.

FEDRA مقر فرماندهی مرکزی خود را ایجاد کرد که در محاوره به آن “CENTCOM” گفته می شود، مستقل از QZs. برای اطمینان از حفظ ارتباط آنها با واحدهای خود در QZs، FEDRA پایگاه های متعددی را ایجاد کرد که از رادیوها برای برقراری ارتباط بین QZ ها و مقر آنها استفاده می کرد. ستوان کارملو تورس از نزدیک با کاپیتان FEDRA پل داگلاس کار کرد و مکاتبات منظمی با او داشت تا مقامات FEDRA را بر سیاتل QZ هماهنگ کند. FEDRA همچنین با CDC برای تولید بروشورها و اسناد آموزنده مختلف، از اطلاع رسانی به غیرنظامیان از مجرمان تحت تعقیب گرفته تا اینفوگرافیک در مورد مراحل ابتلا، همکاری کرد.

FEDRA از ارتش خواست تا مناطقی را با سطوح امنیتی شدید تقویت کند. آنها سربازان و ایست های بازرسی را در نقاط متعددی در سرتاسر شهرها قرار دادند و دیوارهای سیمانی به ارتفاع 30 فوت با برج های نگهبانی و نورافکن ایجاد کردند. سربازان اغلب در مناطق اطراف گشت زنی می کردند تا شهروندانی را که قصد فرار یا ورود مخفیانه به منطقه را داشتند مهار کنند و فراریان را چند صد متری از دیوارهای منطقه تعقیب می کردند. FEDRA همچنین غیرنظامیان را برای انجام وظایف کاری در داخل و خارج از منطقه قرنطینه به صورت دوسالانه فراخواند. غیرنظامیان ساکن در مناطق قرنطینه نیز می توانند برای تقویت تعداد خود به ارتش بپیوندند. سوابق اعضای FEDRA متعاقباً در مقر آنها نگهداری شد. FEDRA همچنین مدارس شبانه‌روزی نظامی داشت که در آن کودکان برای سرباز شدن آموزش می دیدند.

FEDRA همچنین در هفته های اولیه شیوع بیماری برای ایمن سازی برخی از امکانات پزشکی کار کرد. در بیمارستان عمومی سیاتل القا می شود که بیمارستان حاوی تحقیقات انتقادی در مورد شیوع CBI بوده است، زیرا FEDRA تعداد قابل توجهی از سربازان خود را برای بازیابی پرونده های موجود در سطوح پایین تر تسهیلات قربانی کرده است. FEDRA همچنین نیروهایی را برای مقابله با لانه های آلوده در ساختمان های اطراف بیمارستان اعزام کرد. گشت اوری (شامل سب، ویکتور، ایرینا و مالی) به هتل بلک ری فرستاده شد تا افراد آلوده را با کاشت مواد منفجره پاکسازی کند. با این حال، تلاش‌های آن‌ها با شکست مواجه شد و منجر به این شد که هتل از انفجار جان سالم به در برد، اما سربازان داخل آن با افراد آلوده به دام افتادند. استالکرها در نهایت سربازان را کشتند.

با گذشت سالها، دادستان کل ایالات متحده، آرتور مونرو، به صراحت اعلام کرد که ارتش شعاع جستجوی خود را تنها به ده مایل از QZها کاهش خواهد داد. این بدان معناست که غیرنظامیان در شهرها، دانشگاه‌ها و روستاها به حال خود رها شده‌اند تا در برابر مبتلایان به مقابله با آن‌ها بپردازند. تعدادی از شهروندان نسبت به تلاش‌های ارتش برای یافتن بازماندگان خشم خود را ابراز کردند و خاطرنشان کردند که ناکامی در انجام این کار باعث می‌شود این افراد مبتلا شوند، از گرسنگی بمیرند یا برای زنده ماندن به یکدیگر بپردازند.

در اواسط دهه 2010، FEDRA کنترل تمام شهرهای بزرگ ایالات متحده را تثبیت کرد و همه آنها را به QZ تبدیل کرد. FEDRA در ابتدا به غیرنظامیان ساکن در QZ های مختلف اجازه می داد تا برای ساکنان QZ های دیگر که بین آنها ارسال می شد نامه بنویسند، حتی آنها را بین مناطق در مدت دو هفته تحویل دهند. با این حال، FEDRA به زودی از قدرت ارتش برای تبدیل مناطق به ایالت های پلیسی منفرد استفاده کرد و قدرت مطلق بر مناطق (از جمله کشتار غیرنظامیان) را اعمال کرد. استبداد فزاینده آنها مارلین را بر آن داشت تا Fireflies را ایجاد کند، یک گروه شبه نظامی که برای شکست دادن FEDRA، احیای دولت قبل از شیوع بیماری و یافتن درمانی برای بیماری اختصاص یافته بود.

مقاومت در برابر گروه های مخالف و از دست دادن قدرت

          در طول کنترل FEDRA بر مناطق قرنطینه، خشم نسبت به ارتش و حکومت آنها بر مردم آمریکا که در شهرها زندگی می کنند افزایش یافت. اولین جناح مخالف شناخته شده، فایرفلایز بودند، گروهی که اندکی پس از اینکه لس آنجلس در دهه 2010 تحت حکومت نظامی قرار گرفت، تأسیس شد. این گروه خواستار بازگشت همه شاخه های حکومت شد و چندین حمله علیه ارتش ترتیب داد. پس از اعدام حداقل شش عضو Firefly توسط ارتش، احساسات ضد FEDRA در سراسر آمریکای مجاور ظاهر شد. در کنار این، یک تئوری توطئه در میان مردم مناطق قرنطینه رشد کرد که FEDRA به جای غذا دادن به غیرنظامیان، برای خود جیره احتکار می کرد. با گذشت زمان، تعداد زیادی از غیرنظامیان در مناطق قرنطینه متعدد به ایده فایرفلایز مبنی بر زندگی تحت حکومت خود و نه تحت حاکمیت ارتش اعتقاد پیدا کردند.

در دهه 2020، تعداد زیادی QZ درگیر جنگ داخلی بین شهروندان و سربازان FEDRA شدند، از تظاهرات و شورش در پیتسبورگ تا جنگ آشکار در سیاتل. فایرفلایز در این قیام ها به ویژه در پیتسبورگ کمک کردند. ارتش سخت جنگید تا کنترل منطقه را حفظ کند و تصمیم گرفت سه نفر را که به عنوان خائن به صلح معرفی می کردند، در ملاء عام اعدام کند. این اقدام تنها حمایت فایرفلای را بیشتر کرد و اتحادی بین آنها و ساکنان شهر شکل گرفت. نبردهای گسترده در چهارده ماه بعد شروع شد و با کاپیتان ماستروس که از سربازانش خواست تا منطقه را ترک کنند، پایان یافت و شورشیان هر سربازی را که اسیر می کردند، لینچ کردند. آنها حتی مستروس و جوخه اش را اسیر کردند و سوزاندند. شهروندان آشوبگر نه می خواستند توسط FEDRA کنترل شوند و نه از Fireflies دستور بگیرند. بنابراین، دیری نپایید که آنها همزنان فایرفلای را نیز کشتند. آنها بعداً سربازانی را که در هتل شهر مخفی شده بودند را پیدا کردند و کشتند و یک هاموی در حال کار را از یک پادگان نظامی در حال فرار محافظت کردند، به این معنی که شهر اکنون کاملاً تحت کنترل آنها بود.

در همین حال، در سیاتل، حکومت FEDRA با چالشی از سوی یک گروه تروریستی موسوم به جبهه آزادی واشنگتن مواجه شد، گروهی از ساکنان ناراضی که از اخراج ها، کمبود مواد غذایی و اعدام هایی که ارتش تحت رهبری ستوان تورس و گروهبان انجام می داد، خشمگین شده بودند. قانون وارد در حالی که FEDRA در همکاری با غیرنظامیان در منطقه به خوبی کار کرده بود، حتی از بوریس لگاسوف در مبارزه با افراد آلوده در اطراف جامعه Hillcrest کمک دریافت کرد، WLF نماینده جناح غیرنظامیان علیه حکومت نظامی بود. رهبران WLF، اما و جیسون پترسون، یک کمپین ضد FEDRA، توزیع تبلیغات ضد FEDRA، سرقت تجهیزات ارتش و تحریک فتنه در میان ساکنان سیاتل انجام دادند.

        در نهایت، ارتش پترسون ها را به همراه بسیاری دیگر از رهبران WLF حذف کرد و ایزاک دیکسون را به عنوان آخرین محرک اصلی شورش باقی ماند. در تلافی، آیزاک سه سرباز را کشت تا انتقام پترسون ها را بگیرد. در حالی که چندین شهروند از نظر اخلاقی با اقدامات ایزاک مخالف بودند، بقیه اعضای WLF او را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کردند. در طی هفته‌های آتی، WLF به پست‌های بازرسی نظامی حمله کرد، به کاروان‌ها حمله کرد و درگیری مسلحانه علنی علیه ارتش انجام داد.

برخی از ساکنان سیاتل به دلیل جدا شدن از WLF و همکاری با FEDRA برای منافع و امتیازات خود شناخته شده بودند. در یکی از این رویدادها، جیائو از یک اقدام ضد WLF خبر داد که می و بو در حال برنامه ریزی برای ارسال غیرقانونی کالا بودند. به این ترتیب، WLF یک سیاست تحمل صفر را نسبت به اعضای WLF که به هر نحوی با FEDRA همکاری می کردند، وضع کرد.

برای مقابله با تجاوزات فزاینده WLF، تورس به سربازان دستور داد تا به تمام اعتراضات WLF، از جمله اعتراضات مسالمت آمیز، آتش گشودند. این دستور منجر به کشتار پنجشنبه بازار شد، رویدادی که واکنش وحشیانه ارتش به راهپیمایی WLF باعث افزایش حمایت و عضویت WLF در میان ساکنان سیاتل شد. این اقدام به ویژه بحث برانگیز بود، زیرا معترضان برای دریافت غذا برای خانواده‌های خود کمپین می‌کردند و به کمپین تبلیغاتی ارتش برای معرفی WLF به عنوان یک گروه تروریستی مملو از قاتل پایان دادند. WLF اکنون به عنوان مبارزان آزادی خود شهروندان شناخته شد. افزایش عضویت منجر به موفقیت بیشتر WLF شد، حتی سربازان FEDRA برای پیوستن به گروه شبه نظامی فرار کردند.

با گذشت زمان، ارتش از کمپین خود برای شکست WLF دست کشید، و تورس به وارد دستور داد که نظامیان را به همراه خاخام زیوا ساندرز و خانواده‌شان از شهر تخلیه کند. تورس یادداشتی به پل داگلاس در مقر FEDRA نوشت و اذعان داشت که این منطقه گم شده است. اما WLF به سربازان اجازه خروج مسالمت آمیز را نداد، در عوض از یک انعام از ساکنان سیاتل برای کمین کردن کاروان سربازان در بزرگراه استفاده کرد، جایی که آنها آنها را در یک نبرد آزاد سلاخی کردند. جوخه تورس و وارد موفق شدند از نبرد فرار کنند، اما WLF آنها را به دادگاه تعقیب کرد، جایی که آنها مبارزه را در یک درگیری نهایی به پایان رساندند و رهبری ارتش را با موفقیت کشتند و به طور رسمی به سلطنت آنها بر شهر پایان دادند. ظرف چند ماه، WLF با موفقیت تمام پست های بازرسی نظامی FEDRA را در شهر تصرف کرد. با آن، WLF با موفقیت در جنگ علیه FEDRA پیروز شد و اکنون QZ را کنترل می کند.

با این حال، برخی از پرسنل FEDRA به حومه شهر گریختند. WLF که مایل نبود به آنها اجازه دهد دوباره در جامعه شهر ادغام شوند، آنها را شکار کردند تا شهر را به طور کامل از ارتش پاک کنند. آنها همچنین دختر بوریس سوفیا لگاسوف را در Hillcrest کشتند.

بخشی از نیروی نظامی که به سیاتل منصوب شده بود با موفقیت از آن خارج شدند. قابل ذکر است، پرز، گرین، آدامز و یک سرباز ناشناس موفق شدند از کشتار WLF فرار کنند و برای چند روز در یک پاسگاه رادیویی در شهر پنهان شدند.

Fireflies به تلاش های خود برای برهم زدن حاکمیت FEDRA در سراسر کشور نیز ادامه دادند. در دنور، تامی میلر و سلول فایرفلای یوجین لیندن علیه ارتش در شهر جنگ کردند و مرتباً پست های بازرسی را بمباران کردند. این زوج حتی یک ژنرال FEDRA را در زمانی که در آنجا مستقر بود، شکنجه کردند. Fireflies با موفقیت سربازان FEDRA را در سالت لیک سیتی شکست دادند و بیمارستان محلی را تا اوایل دهه 2030 به پایگاه اصلی خود تبدیل کردند.

شیوع دیرهنگام و بقایای کنترل

به گفته جوئل تا سال 2033، FEDRA کنترل بسیاری از مناطق قرنطینه را از دست داده بود و قانون شکارچی در آن مناطق عادی بود. هارتفورد در حال فروپاشی است و بوستون را به عنوان تنها QZ کاملاً عملیاتی شناخته شده باقی می گذارد. بسیاری از ساکنان قوانین سختگیرانه ارتش را از طریق تجارت قاچاق خود از خشکی و دریا دور زدند. حداقل یک گردان کامل در اینجا مستقر بود، تحت فرماندهی یک ژنرال، و اکثر سربازان هنوز سلاح های درجه بالایی مانند تفنگ های تهاجمی و هاموی های کالیبر 50 MG در اختیار داشتند. با وجود این، بسیاری از سربازان فقط یک اسلحه کمری حمل می کنند تا سلاح اصلی، و برخی از سلاح هایی که تا سال 2013 در ارتش ایالات متحده قدیمی می شد، مانند هفت تیر، دوباره به خدمت بازگردانده شدند. ارتش همچنین مرکز خرید داخل منطقه را کنترل نکرد و تا ژوئیه همان سال با کمبود عرضه مواجه شد. سربازان در مورد احتمال وقوع شورش صحبت کردند. با این حال، آنها تا حد زیادی در سرکوب حضور فایرفلای در شهر در تابستان موفق بودند.

بوستون نیز مانند سایر QZ ها با شهروندان گرسنه، وظایف سخت کاری و مقررات منع آمد و شد سختگیرانه برای همه ساکنان گرفتار بود. ارتش از موانع برای جلوگیری از خروج افراد بدون اجازه یا ورود به مناطق خاصی در شهر استفاده کرد. پست های بازرسی منظمی در سراسر این مناطق وجود داشت که در آن غیرنظامیان ملزم به ارائه مدارک شناسایی، مانند پاسپورت قرنطینه بودند. همچنین بررسی‌های تصادفی عفونت انجام می‌شد که ارتش افراد آلوده را بلافاصله از طریق تزریق کشنده یا تیراندازی مستقیم به آنها می‌کشت. مانند سیاتل و پیتسبورگ، مردم اینجا معتقد بودند که سربازان برای خود غذا احتکار می کنند. شهروندان همچنین باید در وظایف کاری، مانند استحکام بخشیدن به دیوار، به ارتش کمک می کردند. در حین انجام این کار، آنها مجبور بودند کت و شلوارهای زرد رنگی بپوشند که به شکلی مشابه لباس های نظامی ساخته شده بود، با این تفاوت که این کت و شلوارها به وضوح نشان دهنده درجه آنها به عنوان کارگران غیرنظامی بود تا سرباز. در مقابل، یونیفورم آبی این سرباز بر روی وصله‌های سینه و همچنین روی درها و دستگاه‌های متعلق به FEDRA عبارت “ARMY” را داشت. شهروندانی که امتناع می کردند، کارت سهمیه آنها باطل می شد و در سلول های انفرادی قرار می گرفتند، مجازات هایی که مردم به شدت آن را تحقیر می کردند.

صرف نظر از این، بسیاری در خارج از بوستون QZ معتقد بودند که زندگی در داخل دیوارها تحت حاکمیت نظامی زندگی امن تری نسبت به کسانی است که در خارج از منطقه زندگی می کنند. علاوه بر این، شکایات علیه FEDRA به اندازه‌ای کم بود که سربازان زحمت دستگیری مردم را به خاطر فتنه‌های کوچک به خود نمی‌دادند، علی‌رغم اینکه طبق گفته FEDRA در QZ‌های سابق جرم بود. در واقع، به نظر می‌رسید که بازار پر رونق قاچاق مواد غذایی، اسلحه و مواد مخدر، ساکنان بوستون را به اندازه‌ای آرام می‌کرد که آشکارا علیه حکومت فدرال شورش نکنند. تنها مقاومت آشکارا فعال در برابر حکومت FEDRA از جانب مارلین و فایرفلایز ساکن در منطقه بود که هر روز پست های بازرسی را بمباران می کردند و با ارتش در سراسر شهر درگیری های متعددی داشتند. با این حال، در تابستان سال 2033، ارتش شورشیان فایرفلای را سرکوب کرد و مارلین را به خروج نیروهای خود از شهر سوق داد، به این معنی که حکومت ارتش بر بوستون به طور منحصر به فردی از شورش شبه نظامیان برای کنترل جان سالم به در برد. با این حال، قاچاقچیان داخل شهر متوجه شدند که ذخایر در حال تمام شدن است، به این معنی که احتمال شورش غیرنظامیان علیه حکومت نظامی در منطقه افزایش می یابد.

ارتش اخیرا هارتفورد را کنترل کرد، اما به دلیل کمبود مواد غذایی، شکارچیان نیز بر آن حکومت کردند. برخی از شهروندان هارتفورد در تلاش بودند تا مخفیانه وارد بوستون QZ شوند. گروهبان وینستون آشر با آنها روبرو شد و افراد آلوده را کشت. او در مورد این حادثه به ماژور بانک های مافوق خود نامه نوشت و خواستار گشت های بیشتر شد، اما انتظار نداشت که افسر پاسخ دهد زیرا احساس می کرد بانک ها بی کفایت هستند و ارتش در آن زمان با کمبود منابع مواجه بود.

رویدادهای American Dreams

FEDRA تحمل کمی برای Fireflies و هواداران آنها دارد. آنها باعث “ناپدید شدن” می شوند و غیرنظامیان مشکوک به فایرفلای را بطور خلاصه اعدام می کنند. به گفته الی، آنها حتی در مدارس آمادگی نظامی خود به نوجوانان آموزش می دهند که چگونه فایرفلای ها را بکشند. ارتش در مأموریت خود برای از بین بردن فایرفلایز، آنها را در نقاط کلیدی در سراسر بوستون درگیر کرد. در یک نقطه، آنها با موفقیت آنها را در خیابان ها چسباندند و تقریباً موفق شدند تمام تیم مارلین را شکست دهند. با این حال، رایلی آبل، که روی سقفی بالای آتش نشانی قرار داشت، با پرتاب نارنجک های دودزا به سمت آنها مداخله کرد و خط آتش آنها را مختل کرد و فایرفلای ها را قادر به فرار کرد. سربازان سعی کردند به رایلی شلیک کنند، اما او فرار کرد.

رویدادهای The Last of Us

هنگامی که جوئل و تس در حال تعقیب مارلین هستند تا جایی که الی پنهان شده است، از میان سربازان FEDRA که در حال مبارزه و دستگیری شبه نظامیان فایرفلای هستند عبور می کنند. مارلین اظهار می کند که او و دوستانش فایرفلایز قصد داشتند با آرامش آنجا را ترک کنند، اما ارتش به مخفیگاه های مختلف آنها حمله کرد. او معتقد است که حملات اخیر ارتش علیه گروهش با هدف منحرف کردن ساکنان بوستون از کمبود غذای فزاینده ای است که FEDRA از آن رنج می برد، و اینگونه استنباط می کند که ارتش قصد دارد او تبدیل به قربانی مشکلات شهر شود.

هنگام شب، زمانی که جوئل و تس در حال قاچاق الی در خارج از بوستون هستند، توسط دو سرباز که در حومه گشت زنی می کنند غافلگیر می شوند و جوئل را تسلیم می کنند و به تس و الی دستور می دهند که دست های خود را روی سر بگذارند و زانو بزنند. هنگامی که الی برای عفونت اسکن می شود، به پای سرباز چاقو می زند و باعث می شود که سرباز او را به زمین بزند. جوئل با او برخورد می‌کند، اسلحه‌اش را می‌کشد و او را می‌کشد. تس قبل از فرار به مرده های دیگر شلیک می کند. هاموی ها و پیاده نظام برای جستجوی آنها به منطقه می ریزند اما در نهایت وقتی مسیر گروه را گم می کنند عقب نشینی می کنند. این به این معنی است که هر “سرگردان” که در خارج از دیوار بوستون یافت می شود به QZ بازگردانده می شود و متهم می شود، زیرا جوئل و تس قرار بود قبل از اسکن الی اسکورت شوند.

در حین عبور از یک ساختمان، این سه نفر با سربازان مرده و چند نفری که تبدیل به دونده شده بودند، روبرو می شوند که منطقه را ترک کرده بودند تا حتی مرکز شهر را که به شدت آسیب دیده بود به دنبال تدارکات بگردند، علیرغم خطر بالا. این بدان معناست که ارتش به طور فزاینده ای ناامید می شود تا تدارکاتی برای جلوگیری از فروپاشی QZ پیدا کند. آنها یاد می گیرند که سربازان (افسر واترز، سرباز شاه، سرباز کولیج و سرباز آتواتر) با استالکرها روبرو شده بودند اما در حالی که در انتظار کمک بودند جان باختند.

تا صبح، ارتش به سه نفر در ساختمان کاپیتول رسید، و قبلاً فایرفلای‌هایی را که قرار بود با آن‌ها ملاقات می‌کردند، کشتند. تس دو سرباز را قبل از مرگ کشت، در حالی که جوئل و الی قبل از رسیدن به خط مترو، از طریق جنگیدن با گروه‌های مختلف سرباز از بقیه فرار کردند و به سختی از شلیک یک هاموی به سمت آنها اجتناب کردند.

نشان داده می‌شود که آنها گشت‌های خودرویی را انجام می‌دهند که به بیرون از دیوارها می‌روند تا هر چیزی را که ارزش بردن داشته باشد، تا لینکلن می‌روند. یکی از این گشت‌ها توسط افراد آلوده مورد حمله قرار گرفت و به دبیرستان لینکلن سقوط کرد. بیل می خواست باتری یک کامیون را بدزدد، زیرا ارتش تنها کسانی هستند که دیگر باتری های جدید می سازند. این نشان می دهد که آنها حداقل ظرفیت صنعتی دارند. با توجه به اینکه چگونه به نظر می رسد سیاست استاندارد برای دستگیری قاچاقچیان باشد، در صورت امکان، ارتش از زندانیان به عنوان نیروی کار استفاده می کند تا به سربازان اجازه دهد تا بر وظایف خود تمرکز کنند.

رویدادهای Left Behind

کل لشکر 4 پیاده نظام FEDRA در Denver QZ مستقر بود. اعضای این بخش از “پروتکل عفونت” پیروی کردند. بدون هیچ درمانی کشف شده، همه پرسنلی که آلوده می شوند باید فورا اعدام شوند. این شامل غیرنظامیان نیز می شود. افسر ارشد لری کالفیلد پس از گاز گرفتن کاپیتان ریگان فرانسیس در هنگام سقوط هلیکوپتر آنها در کلرادو مونتین پلازا، توسط کاپیتان ریگان فرانسیس اعدام شد. خلبان شان برندون نیز گاز گرفته شد اما در اثر برخورد جان باخت. ریگان بعداً پشیمان شد و نوشت که “مثل یک سگ به او شلیک کرد” در حالی که او التماس می کرد و سعی می کرد به او بگوید که هنوز فرصت دارد. با این حال، زمانی که سرباز الیس گاز گرفت، ریگان بلافاصله دست راست او را قطع کرد، زیرا فکر می‌کرد این کار از ابتلای قارچ به او جلوگیری می‌کند. بدون هیچ سابقه ثبت شده ای از زنده ماندن انسان از گاز گرفتن از طریق قطع عضو، این دو متعجب بودند که آیا اقدامات ریگان درست بوده یا نه. ریگان ابتدا به ترک الیس فکر کرد اما بعداً تصمیم گرفت با او بماند.

الیس بعداً او را از ترس اینکه کشته شود وقتی که اسلحه‌اش را دراز کرد کشته شد و پس از فرار از برخی افراد آلوده بر اثر جراحات وارده در مجرای هوا درگذشت. الی می تواند ضبط شده از وضعیت مخمصه خود را در اطراف مرکز خرید پیدا کند.

رویدادهای the Last of Us Part II

به گفته دینا، مدتی قبل از سال 2034، برخی از اعضای ناراضی FEDRA از سازمان جدا شدند و گروهی را در نیومکزیکو به نام Ravens تشکیل دادند که به داشتن راکت های حفاظتی و گرفتن چندین همسر معروف بودند.