“اگر بتوانید بایستید، پس می توانید بجنگید! هر کس از جنگیدن با ما امتناع کند، تبعید خواهد شد. هر کسی که از ارتش حمایت کند نمونه ای از او خواهد بود. امشب به این ظلم پایان می دهیم و زندگی جدیدی را برای خود آغاز می کنیم.”
یک شورشی در مورد تصرف پیتسبورگ، قبل از اینکه در نهایت شکارچی شوند.
شکارچیان بازماندگان مرتد مناطق قرنطینه سقوط کرده هستند که به عنوان دشمن در The Last of Us Part I، یک جناح قابل بازی در Factions MP، و در The Last of Us Part II از آنها نام برده شده است. شکارچیان عمدتاً از غیرنظامیان مسلحی هستند که علیه اقتدار فدرال قیام کردند و در شهرهایی که فدرال پس از این قیامهای موفقیتآمیز آنها را رها کرد، باقی ماندند. آنها به دلیل تمایل آنها به کشتن وحشیانه هر کسی که وارد قلمرو آنها می شود (که شکارچیان از آنها به عنوان “گردشگران” یاد می کنند) برای سرقت لباس ها، لوازم و مواد غذایی آنها به این نام نامگذاری شده اند. جوئل و الی در پیتسبورگ با آنها روبرو می شوند.
هانترز
تاریخ
نوع گروه
سرکش
ساکنان سابق QZ
راهزنان
مکان(ها)
پیتسبورگ، پنسیلوانیا
شهرستان جکسون، وایومینگ
شهرستان آمهرست، ماساچوست
ارقام کلیدی
رهبر(ها)
مختلف
اعضای قابل توجه
جوئل میلر (قبلا)
تامی میلر (قبلا)
اوا
روبن
ارتباطات
متحدین
فایرفلایز (قبلاً در پیتسبورگ)
دشمنان
FEDRA
Fireflies
Marauders
تاریخ
شورش علیه FEDRA
پس از شیوع عفونت مغزی Cordyceps، گروه های شکارچی در مناطق قرنطینه به عنوان پاسخی به حکومت ظالمانه ارتش و FEDRA بر آنها تشکیل شدند. کمبود مواد غذایی و کار اجباری دلایل اصلی شورش شهرهای متعدد علیه حکومت فدرال بود.
پس از سالها زندگی در یک منطقه ظالمانه با کمبود مکرر مواد غذایی، مردم پیتزبورگ به تدریج نسبت به FEDRA بیتاب شدند و آنها را متهم به دروغگوئی فاسد کردند، زیرا جیرههایشان کم بود یا صرفاً غذا را به طور منظم توزیع نمیکردند.
در نهایت، پس از سرکوب خشونتآمیز یک اعتراض با حداقل سه نفر اعدام و لقب خائن، فایرفلایز به شهروندان کمک کرد تا علیه رژیم فدرال قیام کنند. نبردهای گسترده در چهارده ماه بعد شروع شد و با دستور کاپیتان ماستروس به سربازانش دستور داد تا منطقه را ترک کنند و شورشیان هر سربازی را که اسیر میکردند با لینچ اعدام کردند. آنها حتی مستروس و گروهش را تا سر حد مرگ سوزاندند.
شهروندان آشوبگر نه می خواستند توسط FEDRA کنترل شوند و نه از Fireflies دستور بگیرند. بنابراین، دیری نپایید که آنها همزنان فایرفلای را نیز کشتند. آنها بعداً سربازانی را که در هتل شهر مخفی شده بودند را پیدا کردند و کشتند و یک هاموی در حال کار را از یک پادگان نظامی در حال فرار محافظت کردند، به این معنی که شهر اکنون کاملاً تحت کنترل آنها بود.
اکنون شهروندان بر شهر تسلط کامل داشتند. علیرغم اینکه قصد داشتند دولتی بهتر از FEDRA ایجاد کنند، اما برنامه های آنها هرگز به نتیجه نرسید، زیرا همه هنوز ناامید از منابع بودند. در یک مورد، چند نوجوان خانوادهای را که از منطقه عبور میکردند به قتل رساندند، اما زمانی که محاکمه شدند، رهبر آنها را تحسین کرد و ادعا کرد که آذوقه و آذوقه جمعآوری کردهاند و به همه دستور داد که به نوبت به شکار توریستها بپردازند. دو نفر صحبت کردند، اما در مقابل همه به طرز فجیعی به قتل رسیدند. در نقطه ای پس از این، آنها یک جسد را به کاپوت هاموی گره زدند و در جلوی آن علامتی نوشتند که می گوید “RUN” که نشان دهنده ماهیت سادیستی آنها بود.
شکار گردشگران
رویدادهای The Last of Us Part I
گروه های شکارچی در نهایت به مناطق روستایی و حومه های متروک مانند لینکلن گسترش یافتند، اگرچه بیل مشاهده کرد که Infected تمایل داشت آنها را دور کند. جوئل و تامی میلر در یک نقطه به یک گروه شکارچی ملحق شدند و مرتباً در کمین مسافران ناآگاه برای سرقت لوازم آنها و حتی شکنجه آنها برای کسب اطلاعات بودند. این جفت در نهایت گروه شکارچی خود را ترک کردند و جوئل تصمیم گرفت در بوستون یک قاچاقچی شود در حالی که تامی به فایرفلایز پیوست. به گفته جوئل، تا سال 2033، قانون شکارچی در بسیاری از شهرهایی که زمانی QZ بودند، عادی بود.
جوئل و الی هنگامی که با وانت خود وارد شهر می شوند با شکارچیان کنترل پیتسبورگ روبرو می شوند. یکی وانمود می کند که مجروح شده است و سعی می کند جفت را فریب دهد تا برای کمک بایستند، اما جوئل، با دانستن این حیله، گروهی را که شروع به حمله به آنها می کند، می رانند. آنها در حین فرار از منطقه، پس از برخورد با اتوبوس تصادف می کنند و مجبور می شوند فرار کنند و با پای پیاده راه خود را در شهر طی کنند. آنها به سمت پلی می روند که به خارج از شهر منتهی می شود و با شکارچیان زیادی که در طول مسیر در شهر گشت می زنند مبارزه می کنند.
آنها تماشا میکنند که شکارچیان درباره وضعیت فعلیشان صحبت میکنند و با «گردشگران» دیگری که زمانی قبل از جوئل و الی وارد شهر شدهاند، سروکار دارند. این زوج متوجه می شوند که یک گروه به طور وحشیانه ای جدا از یک زن مجرد، که بیشتر شب تحت تعقیب قرار گرفته بود، به قتل رسیده اند. او از دستگیری طفره رفت، اما در تلاش برای کشتن آنها، خود را آشکار کرد و شکارچیان در نهایت او را کشتند. او به اندازهای برای گروه دردسر ایجاد کرد که آن روز نتوانستند هیچ منبعی را تامین کنند. شکارچیان دیگر نیز یکی از اعضایی را که غذا را از انبار ذخیره دزدیده بود، لینچ کردند، در حالی که واحد هاموی مرد و زنی را که در جستجوی آنها بودند، پیدا کردند و به قتل رساندند. جوئل و الی در حین فرار از خدمه هاموی با دو بازمانده دیگر به نام های هنری و سم نیز ملاقات می کنند که پس از حمله شکارچیان و پراکنده شدن از گروه خود در حال عبور از شهر جدا شدند.
شکارچیان در پیتسبورگ بارها و بارها اشاره می کنند که تحت کنترل یک رهبر هستند که هرگز جوئل یا الی او را نمی بینند یا با او مواجه نمی شوند. همچنین ذکر شده است که آنها در طول زمان بیش از یک رهبر داشته اند که نشان می دهد رهبر یا رهبران قبلی مرده یا توسط شکارچی دیگری غصب شده اند. بیش از یک بار رهبر گروه تلاش کرده است که محیط را فراتر از محدوده شهر گسترش دهد، چنین تلاش هایی با کشته شدن چندین شکارچی خاتمه یافته است. در حالی که آنها موفق به گسترش به بخشهایی از حومههای خارج از پیتسبورگ شدند، در نهایت منطقه را به افراد آلوده از دست دادند.
به نظر می رسد که شکارچیان در پیتسبورگ عموماً از یکدیگر متنفرند و فقط از روی ناچاری با هم کار می کنند. یکی از شکارچیان گفت که دیگری تیراندازی بدی داشت. سپس شکارچی دیگر او را تهدید به شلیک کرد. شکارچی دیگری به او پیشنهاد داد که درس بدهد، اما به او گفته شد که ساکت شود. یکی دیگر از شکارچیان در مورد امکان گسترش قلمرو خود اشاره کرد که فقط توسط یکی از شکارچیان قدیمی به دلیل ساده لوحی او مورد تمسخر قرار می گیرد. یکی از شکارچیان اظهار داشت که نمی خواهد به جستجوی هتل ادامه دهد، شریک زندگی او را وادار به ادامه جستجو کرد. گروهی از شکارچیان یک شکارچی دیگر را به دلیل دزدی وسایل از انبارشان حلق آویز کردند. یک شکارچی از دیگری غر میزند که بعد از کشتن زنی با تفنگ ساچمهای، به این موضوع پرداخته است که چقدر مشغول بوده است. در نمونه ای دیگر، یک شکارچی به دیگری رشوه داد تا مقداری بیکن کنسرو شده را که پیدا کرده به اشتراک بگذارد، و اظهار داشت که به دیگران نشان می دهد که باید از دست یک کلیک نجات پیدا کند.
شکارچیان در پیتسبورگ دارای زرادخانه بزرگی از تسلیحات بودند، از جمله یک هاموی نظامی اصلاح شده و، طبق یادداشتی که یک سرباز نظامی به جا گذاشته، یک خمپاره انداز مسروقه. آنها همچنین از یک پل محافظت می کردند، تنها راه خروجی غیر از بزرگراه. آنها در مورد پل وسواس زیادی داشتند، با شکارچیان زیادی که در روز از آن محافظت می کردند، آنقدر زیاد که هنری و سام قبلاً جرات فرار نداشتند. با این حال، فقط یک خدمه اسکلت کوچک برای محافظت از خروجی در شب باقی مانده بود و این بهترین زمان برای فرار بود.
گروه چارهای جز این نداشتند که هنگام فرار دوباره با شکارچیان روبرو شوند. گروه از هم جدا شدند و در نتیجه جوئل و الی از هاموی فرار کردند و مجبور شدند به رودخانه زیر پل بپرند.
هنگامی که چهار فراری توسط یک تک تیرانداز به دام افتادند، دوباره با شکارچیان مواجه شدند. جوئل مجبور شد در حومه شهر بجنگد تا به تک تیرانداز برسد و در آنجا شکارچی را به طرز وحشیانه ای با چاقو به قتل رساند. جوئل سپس هنری، سم و الی را از شکارچیان باقی مانده پوشش داد. با این حال، شکارچیان شهر به سرعت با هاموی وارد شدند. اگرچه جوئل شکارچیان پیشرو را کشت، اما برای نابودی هاموی تلاش کرد. او در نهایت موفق شد توپچی را در حالی که آنها قصد پرتاب کوکتل مولوتف را داشتند، بکشد و خودرو را آتش بزند و باعث تصادف شود.
رقابت با فایرفلایز
رویدادهای نماینده فراکسیون
در Factions MP، گروهی از شکارچیان به نزدیکی یک بندر میرسند و گروهی از فایرفلایها را با چندین منبع پزشکی کشف میکنند که از آنها برای یافتن درمانی برای CBI استفاده میکنند. شکارچیان قصد دارند در زمان مناسب مواد را بدزدند. آنها در مدت 12 هفته اردوگاه را انجام می دهند و تا آنجا که ممکن است بازماندگان را متقاعد می کنند که به آنها بپیوندند و در عین حال با فایرفلای های قوی تر مبارزه کنند. پس از 12 هفته، شکارچیان یا فایرفلای ها را شکست می دهند و موفق می شوند منابع را تامین کنند و بقای خود را طولانی تر کنند یا اینکه توسط فایرفلای ها غلبه کرده و کشته می شوند، که سپس یک قدم به یافتن درمان نزدیک می شوند.
فعالیت های بیشتر
رویدادهای The Last of Us Part II
در قسمت دوم The Last of Us، شکارچیان به عنوان یک نیروی برجسته در سراسر آمریکای پساآخرالزمانی گسترش یافتند. گروه های شکارچی به طور مرتب جامعه جکسون را به وحشت انداختند. حملات آنها به اندازهای بد بود که وقتی الی از تامی اجازه میخواهد تا گروهی از گشتزنان جکسون را برای تعقیب ابی اندرسون و جبهه آزادیبخش واشنگتن ببرد، او از ترس اینکه شکارچیها میتوانند به جکسون در زمانی که رفتهاند حمله کنند، امتناع میکند.
در راه رفتن به سیاتل، الی و دینا هنگام کمپینگ مورد حمله یک گروه شکارچی کوچک قرار می گیرند. آنها با موفقیت گروه را در دفاع از خود می کشند. یک بار در سیاتل، الی به یاد می آورد که چگونه شکارچی را که سعی داشت جوئل را در پیتسبورگ غرق کند، به دینا در حالی که سوار شیمر بود، کشت.
ماهها بعد، وقتی به سانتا باربارا میرفت، الی در روزنامهاش مینویسد که چگونه با گروهی از شکارچیان روبرو شد و آنها را کشت.
قدرت
تجهیزات
تجهیزات شکارچیان که در یک منطقه قرنطینه سقوط کرده زندگی میکنند و از کمبود آذوقه و جیره رنج میبرند، عمدتاً پاکسازی شده و خودساخته است. اکثر آنها به سلاح های اولیه مجهز شده اند که از سلاح های غوغا، تپانچه های 9 میلی متری، هفت تیر، تفنگ های ساچمه ای، تفنگ های شکاری و کوکتل مولوتف استفاده می کنند. برخی از شکارچیان از زرههای بدن و ماسکهای گازی که از سربازان ارتشی کشته شده بودند استفاده کردند تا بهتر از خود در برابر گلوله محافظت کنند. شکارچیان از هیچ تفنگ تهاجمی استفاده نمیکنند که میتوانست از بین برود، و این نشان میدهد که تا زمان ورود جوئل، مهمات آنها تمام شده است. همانطور که در گفتگوهای آنها مشهود است، قیام تعداد آنها و منابع موجود را به شدت کاهش داد. به این ترتیب، آنها از سلاح های دستی بیشتری مانند 2x4s، لوله و چوب بیسبال استفاده می کنند. آنها همچنین نارنجک های دودزا را در گاراژ خود قرار می دهند، اما نشان داده نمی شود که از آنها استفاده کنند.
با این حال، آنها سلاح های مؤثرتری داشتند، مانند هاموی با مسلسل کالیبر 50 که موفق به تعمیر آن شدند و یک تفنگ تک تیرانداز نظامی با مقادیر قابل توجهی مهمات. آنها همچنین بمبهای میخبندی شده را در اطراف شهر قرار دادند به این امید که مردم را غافلگیر کنند یا سرگردان آلوده را بکشند.
هاموی برای تعقیب جوئل و الی و بسیاری از بازماندگان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و امکان کشتن سریع و آسان را فراهم کرد. این تک تیرانداز برای کشتن هر کسی که قصد نفوذ به حومه شهر را داشت و پتانسیل کشتن مردم را از حداقل 400 متری داشت، مورد استفاده قرار گرفت. با این حال، هر دوی آنها بعداً به دلیل کشتن تک تیرانداز توسط جوئل و استفاده از تفنگ برای شلیک توپچی هاموی، از بین رفتند و باعث سقوط آن از یک کوکتل مولوتوف شد که در آن منفجر شد. تفنگ تک تیرانداز به دلیل تجمع بسیاری از افراد آلوده در حومه شهر، احاطه کردن خانه و نیاز به عقب نشینی عجولانه گم شد.
مشخص نیست که انهدام هاموی و از دست دادن تفنگ تک تیرانداز چگونه بر شکارچیان پیتسبورگ تأثیر گذاشته است. در این مرحله تعداد زیادی از شکارچیان توسط جوئل و هنری کشته شدند. تلفات جانی و سلاح های قدرتمند ممکن است یک شکست جدی باشد. پیش از این، برخی احساس می کردند به اندازه کافی اعتماد به نفس داشتند که فراتر از شهر گسترش پیدا کنند، اگرچه موفقیت چنین مواردی متفاوت بود، قضاوت بر اساس گفتگوهایی که جوئل می توانست در سراسر شهر به آن گوش دهد.
مبارزه
شکارچیان بازماندگان باتجربه هستند. سالها زندگی در منطقه ویران شده قرنطینه پیتسبورگ توانایی بقای آنها را افزایش داده است. علیرغم ظاهر نامرتب و بی کفایتی ظاهری آنها در استفاده از اسلحه، به نظر می رسد اکثر آنها از نظر جسمی با جوئل برابری می کنند، که نشان دهنده این است که چگونه یک شکارچی توانست سر خود را به یخچال شیشه ای بکوبد، سپس تقریبا گردنش را روی شیشه شکسته سوراخ کرد در حالی که دیگری موفق به نگه داشتن آن شد. او در زیر آب و تقریبا غرق او.
از نظر نحوه عملکرد آنها در برابر سایر جناح های سازمان یافته، آنها بیشتر به راهزنان شباهت دارند. اگرچه شکارچیان به دلیل عدم تجربه زندگی در خارج از منطقه به اندازه این بازماندگان سرسخت نیستند، اما تعداد و تجهیزات برتری دارند. به دلیل بیتجربه بودن و فقدان آموزش نظامی، اکثر شکارچیان میتوانند توسط بازماندگان سرسخت گفته شده، بهویژه هنری و جوئل، علیرغم تعداد بالایشان، فریب خورده و به بهترین شکل از آنها استفاده کنند. با این حال، در بسیاری از موارد، تعداد بیشتر شکارچیان همچنان آنها را به یک تهدید قابل توجه تبدیل میکند و به آنها اجازه میدهد چند بازمانده تنها را تحت تأثیر قرار دهند. به نظر می رسد که پیروزی شکارچیان بر فایرفلایز و ارتش نیز بر اساس برتری عددی بوده است، زیرا اکثر آنها فقط سلاح های اولیه دارند.
در مورد مبتلایان، به نظر میرسد که شکارچیان با بازرسیهای معمول در ساختمانهای متعدد، حضور آلوده را در داخل شهر کم نگه داشتهاند و برخی ادعا میکنند که حضور آلوده در چند هفته اخیر احساس نشده است. با این حال، برخی از مبتلایان هنوز در شهر پرسه می زنند، به ویژه در زیرزمین هتل ها و فاضلاب. شکارچیان در چند لحظه ای که مستقیماً با آلوده مواجه شدند، به خوبی عمل کردند: دو نفر از آنها موفق شدند یک کلیک را بکشند، اما تنها با غافلگیری آن و یک تک تیرانداز توانست چندین کلیک کننده را از راه دور بکشد. صرف نظر از این، موفقیت آنها همیشه به اندازه گروه های دیگر مانند آدم خوارها ثابت نبود، زیرا شکارچیان دیگر از ترس گروهی از افراد آلوده هنگام تلاش برای ورود به شهر لینکلن فرار کردند.
اعضای شناخته شده
- اوا
- جوئل میلر (به طور ضمنی؛ قبلا)
- روبن
- تامی میلر (به طور ضمنی؛ قبلا)