بیل (Bill)

ORCELGAME.IR

“روزی روزگاری کسی را داشتم که به او اهمیت می دادم. شریک بود. کسی که باید مراقبش بودم و در این دنیا، این نوع چرندیات برای یک چیز خوب است: کشتن تو.”

 هشدار بیل

بیل یک شخصیت فرعی در The Last of Us Part I است. او یک بازمانده است که با جوئل و الی اتحاد ناآرامی دارد.

بیل

اطلاعات بیوگرافی

وضعیت

زنده

جنسیت

مرد

وابستگی

جوئل
تس
فرانک (قبلا)

روابط

فرانک (پارتنر)

اقامت

لینکلن، ماساچوست

رنگ مو

قهوه ای

رنگ چشم

قهوه ای

بیوگرافی

پیشینه و اوایل زندگی

بیل قبل از شیوع عفونت مغزی کوردیسپس برای زنده ماندن به خوبی مجهز بود و در مقطعی از زندگی خود مهارت های مکانیکی را به دست آورده بود زیرا قادر به تعمیر وسایل نقلیه و ساختن وسایل از ضایعات بود. او همچنین با دنیای جدید سازگار شد و به یک لاشخور ماهر تبدیل شد. بیل برای محافظت از خود در برابر مبتلایان و شکارچیان، موانع و تله‌های زیادی در اطراف شهر خود ساخت.

 

پس از ملاقات با جوئل و تس در نزدیکی بوستون در برخی مواقع، او ترتیبات قاچاق را با آنها انجام داد و غذا، مهمات و گاهاً دارو به منطقه قرنطینه (QZ) داد و ستد کرد. تا تابستان 2033، بیل به دلایل نامشخصی به جوئل لطف داشت.

 

در بهار 2033، بیل و شریک زندگی‌اش فرانک تنها بازماندگانی بودند که در لینکلن زندگی می‌کردند، شهری که جمعیت آن به‌طور غیرمعمول زیادی آلوده بود. بیل متوجه شد که FEDRA شروع به فرستادن سربازان برای جستجوی تدارکات در شهر هر چند هفته یک بار کرد و آنچه را که آنها نادیده می گرفتند یادداشت کرد. هنگامی که یکی از کامیون های FEDRA زیر گرفته شد و به دبیرستان لینکلن برخورد کرد، بیل اغلب ایده نجات باتری کامیون را برای فرانک مطرح کرد. بلافاصله پس از این، فرانک بیل را به حال خود رها کرد و ناپدید شد.

رویدادهای The Last of Us Part I

با ناراحتی بیل، جوئل و الی به خانه امن او در لینکلن می‌رسند و بسیاری از تله‌های او را از کار می‌اندازند و گروه زیادی از دوندگان را از حضورشان در این فرآیند آگاه می‌کنند. بیل هر دوی آنها را تسلیم می کند، از ترس اینکه گاز گرفته شده باشند، اگرچه الی موفق می شود از محدودیت های خود رها شود و بیل را با لوله کتک بزند. جوئل به سرعت بلند می شود و الی را از ایجاد آسیب بیشتر باز می دارد.

 

پس از یک مشاجره کوتاه، جوئل از بیل یک ماشین می خواهد و الی به بیل در مورد لطفی که به جوئل بدهکار است یادآوری می کند. بیل می‌گوید ماشین کار نمی‌کند، اما به آن‌ها می‌گوید که قطعات ماشین در منطقه دیگری از شهر قرار دارد. بیل شروع به تیز کردن قمه خود می کند و به طعنه می گوید که جوئل می تواند غذایش را هم بخورد. الی به خط کمر بیل توهین می کند و او با تهدید به نوجوان پاسخ می دهد. جوئل الی را آرام می کند و نزد بیل باز می گردد و اصرار می کند که لطفی که بیل به او مدیون است ارزش تلاش را دارد و تاکید می کند که بدون ماشین آنجا را ترک نخواهد کرد. بیل موافقت می کند که یک ماشین برای جوئل و الی بسازد، اما به آنها می گوید که وقتی این کار تمام شد، دیگر به جوئل مدیون نیست. جوئل با شرایط او موافقت می کند.

 

آنها به سمت کلیسایی می روند که بیل آن را به اسلحه خانه تبدیل کرده است. در راه، بیل نیاز جوئل به ماشین را زیر سوال می برد و به طور خلاصه با الی توهین می کند، چیزی که جوئل سعی می کند جلوی آن را بگیرد. هنگام کشتن یک دونده به دام افتاده، بیل می پرسد تس کجاست. جوئل اظهار می کند که مشغول است و بیل را به این فکر می اندازد که این زوج با هم درگیر شده اند.

 

پس از کشتن تعداد بیشتری از مبتلایان، آنها به کلیسا می رسند. بیل به شدت به الی می گوید که به چیزی دست نزند. بیل در حالی که برای او و جوئل تفنگ های ساچمه ای بار می کند تا از آنها استفاده کنند، می پرسد که چرا تس به جوئل اجازه می دهد چنین ماموریت انتحاری را بپذیرد. هنگامی که جوئل پاسخ می دهد که تس کسی بود که او را متقاعد کرد، بیل ناامیدی خود را نشان داد. با این باور که تس باهوش تر از آن است. جوئل در مورد مرگ تس به بیل چیزی نمی گوید، در عوض سؤالات بعدی او را با گفتن اینکه او «مشغول است» کنار می گذارد. بیل شروع به گفتن به جوئل در مورد شریک زندگی خود فرانک می کند و سعی می کند در حین انجام این کار همجنس گرایی خود را پنهان کند و می گوید که باید از او مراقبت کند. او با گفتن اینکه مراقبت از کسی “برای یک چیز خوب است – کشتن شما” پایان می دهد. قبل از اینکه بیشتر بگوید، الی را در حال لمس کمیک هایش می بیند. او بر سر او فریاد می زند و آنچه را که قبلاً گفته بود در مورد دست نزدن به چیزی تقویت می کند، اما او با حرکتی ناپسند پاسخ می دهد و او را عصبانی می کند. او رو به جوئل می کند و می گوید که او را به قتل می رساند. جوئل پس از خوردن به اندازه کافی، حرف او را قطع می کند و از او می پرسد که آیا آنها می توانند “با آن کنار بیایند”. بیل بار کردن تفنگ ساچمه ای را تمام می کند، آن را به سمت جوئل پرتاب می کند و می گوید: “بسیار خوب، بیا با آن کار کنیم”.

 

قبل از رفتن آنها، بیل یک بمب میخکوبی به جوئل می دهد و به او یاد می دهد که چگونه آنها را بسازد. او به او می گوید که آنها باید به دبیرستان محلی برسند، زیرا چندی پیش یک خودروی نظامی در آنجا تصادف کرد و باتری جدیدی هنوز در آن بود. بیل به شوخی می‌گوید که چگونه می‌خواست آن را بدست آورد، اما به دلیل تعداد زیادی از افراد آلوده در اطراف تصمیم دیگری گرفت، اما “لعنت به آن. جوئل به یک ماشین نیاز دارد”.

 

وقتی آنها به مدرسه می رسند، متوجه می شوند باتری کامیون از بین رفته است. بدون هیچ گزینه دیگری، آنها مجبور می شوند از پشت مدرسه بیرون بیایند، و مجبورند یک فرد نفخ کننده – قوی ترین افراد آلوده – را بکشند تا این کار را انجام دهند.

 

آنها موفق می شوند به خانه ای برسند که در آن پناه می گیرند. جوئل می پرسد که نقشه چیست، اما بیل پاسخ می دهد که تمام نقشه های آنها از بین رفته است و در حین انجام این کار با عصبانیت به تس توهین می کند. جوئل می رود تا بیل را تلافی کند که دوباره تس را بالا آورده است، اما بیل ناگهان متوقف می شود. جوئل متوجه می شود که یک جسد حلق آویز شده در اتاق وجود دارد. جوئل می پرسد که آیا بیل آن مرد را می شناسد؟ او انجام می دهد؛ این جسد فرانک، شریک سابق بیل است. او پس از آلوده شدن خود را حلق آویز کرده بود و نمی خواست به یک هیولا تبدیل شود. بیل علیرغم تلاش برای نشان دادن آن، از مرگش غمگین است. جوئل یادداشتی برای خودکشی در نزدیکی جسد فرانک پیدا می کند که در آن فرانک به بیل می گوید که از دل و جراتش متنفر است. بیل از این موضوع غافلگیر شده است، اما باز هم تمام تلاش خود را می کند تا نگذارد آن را نشان دهد. یادداشت را پس از خواندن آن دور می اندازد.

 

آنها یک کامیون را در گاراژ فرانک پیدا می کنند که حاوی باتری دزدیده شده است. بیل متوجه می شود که باتری خالی شده است، اما سلول ها زنده هستند. جوئل معنی این را می پرسد، که بیل پاسخ می دهد که اگر آن را شروع کنند، دینام باتری را دوباره شارژ می کند. جوئل و بیل آن را در خیابان ها هل می دهند در حالی که الی سعی می کند کلاچ را بکشد تا کار کند. او اولین بار شکست می خورد، بنابراین بیل به طور غیرمستقیم به او توهین می کند. او و جوئل اقدام به کشتن چندین بیمار در خیابان می کنند اما موفق می شوند خود را به بالای یک تپه برسانند، جایی که کامیون در واقع شروع به کار می کند. جفت به عقب می پرید و به الی سیگنال می دهد که به رانندگی ادامه دهد، زیرا افراد آلوده بیشتری در راه هستند. آنها با خیال راحت به کلیسای بیل برمی گردند.

بیل الی را مجبور می‌کند کامیون را متوقف کند و برود. جوئل برای خداحافظی بیرون می‌آید و هر دو مرد به طور خلاصه اعتراف می‌کنند که الی در برابر مبتلایان مقاومت کرده است، اما بیل همچنان معتقد است که جوئل به زودی خواهد مرد. قبل از رفتن، او یک شلنگ سیفون به جوئل می دهد تا بتواند از ماشین های متروکه بنزین تهیه کند. جوئل از او تشکر می کند و با از دست دادن فرانک ابراز همدردی می کند. بیل می پرسد که آیا آنها “مربع” هستند. جوئل به بیل می گوید که آنها مربع هستند. بیل دیگر به او بدهکار نیست. بیل سپس به جوئل می‌گوید که “لعنتی را از شهرش بیرون کن”. جوئل و الی این کار را می کنند و دیگر هرگز آن مرد را نمی بینند.

جوئل چند ماه بعد از بیل یاد می کند، زمانی که او و الی به دانشگاه کلرادو شرقی می رسند. جوئل بیان می کند که شب تاب ها می توانند از افراد آلوده به عنوان نوعی دفاع استفاده کنند، مانند بیل.

معلوم نیست بعد از رفتن آنها چه اتفاقی برای او می افتد، اگرچه می توان فرض کرد که او هنوز زنده است، با توجه به اینکه اگر بتواند به آن کمک کند و کلیسا و خیابان های اطراف را با چندین تله مستحکم کند، هرگز آلوده نزدیک نمی شود.

رویدادهای The Last of Us Part II

الی پنج سال بعد از بیل به دوست دخترش دینا یاد می کند، در حالی که آنها برای انتقام ماموریت داشتند. دینا نسبت به اینکه بیل یک شهر کامل برای خودش دارد ابراز ناباوری می کند. الی تله های بیل و نحوه عبور جوئل از میان آنها را به یاد می آورد.

شخصیت و ویژگی ها

بیل مردی به شدت پارانوئید و تا حدودی دمدمی است. او در شهر برای خودش یادداشت می‌گذارد و گاهی با خودش صحبت می‌کند یا شطرنج بازی می‌کند. او از طرفداران شطرنج بود و بابی فیشر، قهرمان شطرنج و استاد بزرگ آمریکایی مشهور جهان را می شناخت. پارانویای او او را زنده نگه می‌دارد، اما باعث می‌شود به دیگران، حتی کسانی که می‌شناسد، بی‌اعتماد شود، مانند زمانی که جوئل را باور نمی‌کند وقتی می‌گوید در ابتدا آلوده نشده است. بیل احتمالاً قبل از همه‌گیری به دیگران بدبین بود و به دیگران بی‌اعتماد بود، اما زندگی در انزوا برای مدت طولانی پس از ناپدید شدن فرانک، در محاصره افراد آلوده، به وضوح بر او تأثیر گذاشته است.

وقتی با افراد دیگر صحبت می کند به شدت طعنه آمیز است. او با غریبه ها بسیار هوشیار است و همیشه آنها را بازرسی می کند تا از آلوده نشدن آنها مطمئن شود. از قضا، او در تصمیم گیری بسیار عجول است و به شخصیت متین او می افزاید. پایگاه او به شدت با تله‌های انفجاری و مین‌هایی که خودش می‌سازد و مسلح می‌شود محافظت می‌شود و به شیوه‌ای خودکفا زندگی می‌کند و انزوا را به خطرات زندگی با مردم ترجیح می‌دهد.

به طور ضمنی گفته می شود که بیل همجنس گرا است، زیرا او به شریک سابق خود، فرانک اشاره می کند. او می‌گوید، اگرچه زمانی به فرانک اهمیت می‌داد، اما از ترس جانش تصمیم گرفت که به تنهایی این کار را انجام دهد. وقتی جوئل می رسد، آرزو می کند که او فوراً برود، و ابراز تمایل می کند که علی رغم انزوا، به تنهایی زندگی کند. بیل وقتی بعداً جسد فرانک را پیدا می‌کند، آشکارا غمگین می‌شود، اما احساسات او را سرکوب می‌کند، در عوض یک جبهه ترسناک و بی‌اعتنایی را به نمایش می‌گذارد، و مرگ فرانک را با “لعنت به او” خنثی می‌کند، اگرچه این مرد زمانی معشوق او بود. الی یک مجله پورنوگرافی همجنسگرایان را از خانه امن بیل می دزد و به شوخی از جوئل می پرسد: “چرا همه صفحات به هم چسبیده اند؟” و این امر همجنس گرایی بیل را بیشتر تقویت می کند.

وزن بیل اغلب مورد توهین الی قرار می گیرد. او بارها به او می گوید که می تواند مقداری از غذای خود را از دست بدهد. شوخی‌ها و سخنان شوخ‌آمیز بین بیل و الی زمانی تشدید می‌شود که، بلافاصله قبل از اینکه به خیابان‌های لینکلن برود تا قطعات خودرو را جمع‌آوری کند، او از جوئل و الی التماس می‌کند که «روی الاغ من بمانند». الی پاسخ می دهد: “نمی توان آن را از دست داد.” زبان تیز الی نشان می دهد که بیل چقدر راحت عصبانی می شود و او اغلب الی را به خاطر اظهاراتش تهدید می کند. با این حال، او مردی شریف است، که مایل به پرداخت بدهی ها و کمک به متحدان خاص است، همانطور که در توافق نهایی او برای تعمیر وسیله نقلیه جوئل در صورت تامین قطعات دیده می شود.

مهارت و توانایی ها

بیل مکانیک ماهری است که می داند چگونه ماشین ها را تعمیر کند و چیزهایی را فقط با ضایعات و قطعات یدکی بسازد. او بیشتر وسایل خود را در کوله پشتی خود حمل می کند. شاید چشمگیرترین نمایش مهارت های او در کاردستی اختراع بمب میخکوبی باشد. او از این تله‌ها برای کشتن افراد آلوده و دفع متجاوزان در اطراف شهرش استفاده می‌کند.

به گفته جوئل، بیل با کمان نیز مهارت دارد و از آن برای کشتن افراد آلوده از راه دور و در مناطق مرتفع استفاده می کند. با وجود این، او ترجیح می دهد از تفنگ ساچمه ای و چاقوی کوکری خود برای نبرد نزدیک استفاده کند. با کمک جوئل، بیل از تفنگ ساچمه ای خود برای کشتن یک بادکن، قوی ترین نوع آلوده استفاده می کند. او همچنین از یک تپانچه 9 میلی‌متری استفاده می‌کند، به‌ویژه زمانی که جوئل را تهدید می‌کند، اگرچه فقط زمانی از آن استفاده می‌کند که تفنگ ساچمهایش در دسترس نباشد.

بیل همچنین فوق‌العاده قوی است و می‌تواند یک کلیک کننده را به زور از او دور کند، کاری که جوئل، یک مبارز قوی و توانا، و چندین بازمانده دیگر قادر به انجام آن نیستند. در مبارزات نزدیک، بیل از نوع منحصر به فردی از قمه معروف به کوکری برای مبارزه با افراد آلوده استفاده می کند.

گالری

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

این صفحه را به اشتراک بگذارید

از طریق پلتفرم های زیر این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

Telegram
Facebook
X
Threads
WhatsApp
Email

حمایت

امیدوارم از سایت ما خوشت اومده باشه. از اونجایی که سعی کردیم محتوای سایت به صورت رایگان برای شما قرار داده بشه، ممنون میشم با دونیت و حمایت از طریق لینک زیر به ما کمک کنید که روز به روز پیشرفت کنیم.